دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

اندر احوالات خوابگاه جدید

بالاخره بعد از کلی انتظار کلید خوابگاه جدید را به ما دادند.(مطلب حسین را در این مورد بخوانید) دو بلاک دورتر از محل فعلی است. با یکی از کارمندان Student Housing Office گپی می زنم و گله می کنم از پیدا نشدن وسایلم. دوشنبه بعد از نوشتن وبلاگ و مراجعه به آشپزخانه متوجه ناپدید شدن تمام ظرف و ظروف و غذاهای توی یخچال شدم. علی رغم پی گیری هر روزه ام هنوز هیچ کدام از وسایلم را برنگردانده اند. در صورت پیدا نشدن وسایلم چنان من این Office را Sue کنم تا تکرار این اشتباهات را هرگز تصور هم نکنند. کارمند مریوطه خیلی خوش برخورد است و دلم نمی آید داد و بیداد کنم. اما دوشنبه با ریسش تلافی خواهم کرد. کلیدها را برداشته و راهی خوابگاه جدید می شوم. خوابگاه 33 نفره O’keefe (بخوانید اکیف به ضم الف) در سال 1875 میلادی ساخته شده و البته خانه شخصی به این نام بوده که گویا 40 سال پیش تبدیل به اولین خوابگاه دانشگاه ما می شود. گویا در سال 2004 بازسازی شده. در مقایسه با Pitman که در سال 94 ساخته شده کمی قدیمی تز است! البته فقط 120 سال. ابتدای در ورودی یک نیمکت, تعدادی صندلی کثیف و باران خورده, یک عدد باربیکیوی خاک گرفته و چند عدد چرخ دستی Dominion منظره چندان جالبی نیستند. کلید را می چرخانم و وارد خوابگاه می شوم. حوالی ظهر است. مطلقا سر و صدایی به گوش نمی رسد. قدم اول را که برمی دارم زمین شروع به ذکر گفتن می کند. کف چوبی و قدیمی است. تصور می کنم از 1875 تا به کنون تغییرات زیادی در کف به وجود نیاورده اند. همراه با ذکر گفتن زمین با تعجب اتاق های خالی را نگاه می کنم. خوشبختانه طبقه اول هستیم. در اتاق مشترک من و رضا باز است. اتاق شاید به زور 20 متر باشد. در طرفین اتاق میز و صندلی وجود دارد و روی آن تختی برای خوابیدن. روزهای اول حتما باید جلوی تخت رضا را نرم بکنم. تو این شرایط اصلا حوصله مراسم سوگواری و خاکسپاری را ندارم. یک کمد معمولی با مقادیر زیادی کشو هم برای لباس ها گذاشته اند. در طبقه اول حدود 11 نفر هستند و برای همه این افراد تنها یک دستشویی و حمام هست که البته قفل هم ندارد. یعنی موقع حمام کردن هر کسی می تواند وارد شود. بیخود نیست که نصف هزینه خوابگاه فعلی را باید بدهیم. یک یخچال و سینک هم در هر طبقه برای این 11 نفر وجود دارد. خدا را شکر رضا یک یخچال کوچک دارد. از پله های دایم الذکر پایین میروم. بوی نای چوب کهنه و قدیمی می آید. یک آشپزخانه بزرگ با مقادیری مایکرویو و چند عدد و گاز و تعدای ماهیتابه و قابلمه و ظرف و ظروف به شکلی بی نهایت نامنظم در همه جا دیده می شوند. یک تلویزیون بزرگ و مقادیری مبل و صندلی هم در Lounge همین طبقه پایین وجود دارد. در اتاقی دیگر هم ماشین های لباس شویی هستند. این طور که چند روز پیش از یکی از معدود افراد خوابگاه فعلی در مورد این خوابگاه پرس و جو کرده بودم, گویا به اکیف Party House لقب داده اند. از فرط اشتغال دانشجویان به امور درس و تحقیق و پژوهش. اکثر این تحقیقات هم گویا پیرامون تاثیرات الکل و سکس در دانشجویان هستش. گویا آزمایشات را هم روی خودشان انجام می دهند و چون کسی نیست که مشاهدات را ثبت کند مجبورند برای ثبت نتایجع آزمایش ها را تکرار کنند. غافل از اینکه دفعه بعد هم کسی برای ثبت نتایج نیست و اینطور که این شخص توضیح می داد این چرخه بی پایان کماکان ادامه دارد. در طبقه دوم یک موجود زنده را دیدم. از پشت شبیه دخترها بود ولی وقتی با هم اتاقیش صحبت کرد, پسر بودنش بر ما معلوم گشت و هم اتاقیش که تا ساعت 1:30 در تخت به سر می برد گویا برای قضای حاجت بیدار شده بود و در مسیر دستشویی هم من را دید و خودش را معرفی کرد. به Laura خانم گفتم که قرار همسایه جدید شما باشم و ایشان هم بسیار ابراز خوشحالی کردند. بعد از قضای حاجت هم راهی تخت شدند تا خوابشان را تکمیل کنند. خدا آخر عاقبت ما را در این یک ماه با این جماعت به خیر کند. Pitman که بودم Jason و Carolyn بدون اجازه من صدای ضبطشان را هم بلند نمی کردند ولی گویا این جماعت فارغ از این امور هستند. در طبقه سوم وارد یک اتاق پاک و تمیز می شوم. در اتاق باز بود و من هم در راستای احترام به حریم خصوصی وارد اتاق می شوم. اولین بار است که حسابی شرلوک هولمز بازیم گل کرده. گویا صاحب اتاق یک پسر گیتار دوست است که عکسش را روی دیوار اتاقش زده. به همراه خیل زیاد دوست دخترهایش. گیتارش را روی یک صندلی قرار داده. اتاقش بی نهایت منظم است. تلویزیون و DVD Player اش در سمت دیگر اتاق قرار دارد. تنها چیز نامرتب پتوی تختش است که نشان می دهد تازه از خواب بیدار شده است. کامپیوتر و وسایلش هم کاملا منظم روی میزش چیده شده اند. یک لیستی هم از طلب ها و بستانکاری هایش بر روی دیوار زده که سریع نگاهی می اندازم. بنده خدا به جماعت زیادی بدهکار است. تو لیست High Priority Stuff اش هم تنها سه مورد نوشته که گویا احتیاج شدیدی به آنها داره: روان کننده. پوشال و اسباب بازی های خاص.مامان باباش هم ماه پیش فقط 150 دلار بهش دادند ولی بنده خدا خودش مجبور شده 450 دلار خرج کند. از لیست High Priority اش معلومه که چرا خرجش آنقدر بالاست. تا آخر همین ویکند وقت دادند تا اسباب کشی کنیم. من که از جای فعلیم خیلی راضیم. تا روز آخری که بشه تو همین Pitman می مانیم. خوشبختانه مدت اقامتم تا آخر می بیشتر نیست ولی خدا آخر عاقبت رضا را بخیر کنه که کل تابستون را باید آنجا سر کنه. تازه داشت نماز خوان می شد!
دوشنبه رسما کار من شروع می شود. در آزمایشگاه دانشجویان مستر به من جا داده اند تا مشغول باشم. باید هفته ای 40 ساعت کار کنم ولی دپارتمان فعلا هفته ای 10 ساعتش را به من می تونه پول بده. البته به من هم گفته اند که هفته ای 10 ساعت کار کنم ولی در عین حال باید در ابتدای کار کتاب 600 صفحه ای را در 2 هفته بخوانم که تلویحا یعنی روزی حد اقل 8 ساعت را باید کار کنی. موقعیتی است که به دانشجویان سال اول نمی دهند و ما از همین 10 ساعت هم استقبال می کنیم. چند کار دیگر هم در همین حین باید انجام دهم. قابل توجه میثم خان ترابی! که J2ME را باید در این 2 هفته کامل مسلط شم. از هر تجربه ای هم استقبال می شود. بودن چنین کاری در رزومه برای زندگی دنیا و آخرت بسیار خوب خواهد بود و در سال های بعدی کمک خوبی خواهد بود. ضمنا قول تمدید قرارداد را هم در طول سال داده اند.
ضمنا دولت فخیمه هم به بالاخره بعد از کلی بالا و پایین کردن اجازه کار در بیرون دانشگاه را به دانشجویان بین المللی صادر کرد . البته قانون از بعد از ماه June اجرا می شود و باید قبلا فرم های لازم را Submit کرد. این هم فرصتی خواهد بود. شاید آخر هفته ها را برویم و پیش حسین باشیم. حسین جان جناب مدیر! جناب مدبر! جناب رییس! یه جا هم برای من نگه دار!!

4 دیدگاه دربارهٔ «اندر احوالات خوابگاه جدید»

The masco you looked at is an amplifier. Does your model have any imput jacks for a microphone?There might be some threaded looking things on the side maybe? If you send me some picture I will see if I can help.Thank you,Duaneemail to I just got a masco MA-25P today and there are 3 mic inputs on the side. I will be trying it out soon.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.