دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

آرسنال-یوونتوس

سر و صدای شکم بینوا در بدو ورود به لابی خوابگاه، به طور خودكار مسيرم را به سمت كافي تريا كج كرد و بعد از برداشتن اسلايسي كش لقمه، در حالي كه شاهد كشيده شدن كارت دانشجويي در شكاف Cashier machine بودم، جماعتي را ديدم انبوه كه جلوي تلويزيون پلاسماي تريا مشغول ديدن فوتبال بودند. بدون مسلح كردن چشم،شستم خبر دار شد كه جماعت بايد همگي از مهندسان آينده هموطن باشند كه اتفاقا هم حدس دقيقي بود. از 20 نفر پسري كه آرسنال و يوونتوس را دنبال مي كردند، آرش را شناختم كه مثل هميشه در كمال ادب و متانت پيش دستي كرد و براي احوال پرسي پيش من آمد. در باب پيش دستي هم آنچه هميشه من را بازنده مي كند، نبودن عينك روي صورت و در نتيجه Pattern Recognition ضعيف حاصله است كه در بسياري موارد حتي اعتراضاتي را هم از سمت بچه هاي خوابگاه براي من در پي داشته. چه بسيار دفعاتي كه برايم توضيح دادند كه در فلان جا هر چه قدر برايت دست تكان داديم و خنديديم و .. كوچكترين عكس العملي نشان ندادي و بعدها حتي بعضي ها جواب سلامم را به سردي مي دهند كه پس از توضيحات اميلي براي من مكشوف شد كه اين سردي ريشه در چه دارد. استفاده نكردن از عينك هم به دليل درد عجيبي است كه در قسمت بالايي گوش سمت چپم ايجاد مي شود و با سردرد ادامه پيدا مي كند. خلاصه اينكه اينكه آرش جان اگر جسارتي از سمت ما شده شما به بزرگواري خودتان ببخشيد. گويا به لحظات آخر نيمه دوم رسيده بودم و آنچه لطف تماشاي بازي را از من گرفته بود كامنت هايي بود كه دو سه نفر از كساني كه نزديك من نشسته بودند در باب پايين تنه دختران در حال گذر مي دادند. از قضا بسيار تيزبين و دقيق بودند و نكاتی را اشاره مي كردند كه در كمال بيشرمي حاكي از اين بود كه پيراهن ها در اين راه پاره كرده بودند و براي خودشان كوهي از تجربه بودند. وقف كردن احتمالي اين نگاه در درس هايشان در آينده مهندسان زبردستي و تيزبيني از ايشان خواهد ساخت. بعد از بازي هم در كمتر از طرفت العيني جماعت پراكنده شدند و گويا قصد كتاب خانه كرده بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.