دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

دیر نوشت

مشغله درس و Lab و تكليف، فرصت به روز كردن گاه نوشت را از من گرفته بود ولي امروز سعي مي كنم تا حدودي جبران كنم. سر كلاس آزمايشگاه فيزيك و بعد از گرفتن دفاتر آزمايشگاه و ديدن نمره آزمايش قبلي چنان اعتراضي به TA نامربوطه كردم كه نتيجه اش اضافه شدن يك نمره و روشن شدن پاره‌اي حقايق در مورد اين دانشجوي عرب بود. ايشان فرمودند كه نمره شما يكي از بالاترين نمره هاست و دليل نگرفتن نمره كامل ننوشتن نتيجه آزمايش است. اضافه كردند كه من هم در سال اول TA اي داشتم كه مرا به شدت عصباني مي كرد و باعث شد كه من در فيزيك A+ نگيريم. نتيجه اينكه عمر( يا همانTA نا محترم) عقده ‌اي تشريف دارند و مايل نبودند كه كسي نمره كامل از آزمايش اول بياورد. براي همين در جلسه اول اصلا صحبتي از نوشتن نتيجه آزمايش و .. به ميان نياوردند.

ديگر اينكه سر كلاس آزمايشگاه رياضي یا همان كلاس TA چيني آژير خطر به صدا در آمد و از دانشجويان خواسته شد تا ساختمان را در نهايت آرامش و از پله‌هاي اظطراري ترك كنند. هر چند كه دليل اين آژير براي من به هيچ وجه روشن نشد ولي حسين از به صدا در آمدن آژیر در صبح همان روز و سر كلاس آزمايشگاه فيزيك خبر داده بود كه فقط و فقط تئوري شيطنت دانشجويي را تقويت مي كند. از سروش دوست خوبم شنيده بودم كه در دانشگاه York در امتحانات گاهي اوقات براي كنسل شدن امتحانات از اين گونه خرابكاري ها استفاده مي شود. جالب اين بود كه امروز اشتباه فاحشي از TA سر نزد و اينكه بعد از حل تمرين، دانشجوها به شدت مورد تشويق ايشان و در پي آن ديگر دانشجوها قرار مي گرفتند كه در جلسه اول بعد از غلط حل شدن تمرين ها اين منظره به شدت مضحك بود. گويا براي اين جلسه TA چيني دوپينگ كرده بود يا از كسي فسفر گرفته بود كه مشكل حادي پيش نيامد.

توزيع بيسكوييت بين كلاس Java توسط Prof. Harley از ديگر موارد قابل ذكر است كه باعث ايجاد علاقه بين استاد و شاگرد مي شود. البته ناگفته نماند گرفتن يك Quiz در هر كلاس حتما بيسكوييت شكلاتي را مي طلبد تا تلخي امتحان از ذايقه بچه ها پاك شود! ناگفته نماند كه اين استاد ما به قدري اسم حسين را خوب تلفظ مي كند كه من هر دفعه به حسين حسوديم مي شود. بس كه اسم من را پرت و پلا صدا مي زنند.

مشغول مطالعه در اتاقم بودم كه با صداي Carolyn, Carolyn يكي از بچه ها كه Suit ما را مي لرزاند و پرده گوش را مي دريد از اتاق بيرون رفتم و صحنه جالبي ديدم. يكي از پسرها به همراه دوستش ميكروفوني به تلويزيون وصل كرده بودند و به جاي يكي از خواننده هاي معروف مي خواندند و به قدري تلفيق صداي بم و زير اين دو نفر و حركات موزون خواننده مضحك بود كه جمعي كنترل خنده را از دست داده بودند و بعضي ديگر مثل من فقط با حيرت نگاه مي كردند . در پايان هم مورد تشويق قرار گرفتند.

براي روز شنبه در پي پيشنهادي كه از يكي از بچه ها دريافت كرده بودم اتاقي را در طبقه هشتم كتابخانه جهت تدريس خصوصي و به صورت آنلاين رزرو كردم. شاگرد تنبل من هم همان مكزيكي ياد شده است در پست‌هاي قبلي. از درس و كتاب دور بوده و كله از حيز انتفاع افتاده. ما هم از اين فرصت به دست آمده نهايت استفاده را كرده و پس از 2 ساعت و نيم درس دادن و جلب رضايت Osbaldo براي روزهاي بعدي هم قرار تدريس و رفع اشكال گذاشتيم. نرخ را هم ساعتي 10$ تعيين كردم تا Business Continuity ما هم تضمين شود.

امتحاني آنلاين براي فيزيك داشتم كه در نوع خودش جالب توجه بود. مدت امتحان 1 ساعت بود ولي امتحان را در مدت 35 دقيقه به پايان رساندم كه در کل تجربه جديد و جالبی بود. به خصوص وقتي كه مشغول تبديل واحد بودم و ضرب و تفريق و .. كه ديدم حسين از دوست خوبمان گوگل مدد مي گيرد و حتي زحمت ماشين حساب را هم به خودش نمي دهد…

چند روز پيش ايميلي از انجمن ايرانيان دانشگاه رايرسون دريافت كردم كه تقاضاي همكاري براي يك كار تحقيقاتي بود.من هم از روي كنجكاوري خواستار اطلاعات بيشتر شدم و در همين نامه نگاري ها رييس اين انجمن به دليل شباهت اسم من با يكي از اساتيد ايراني و همچنین ارایه Time Table از جانب من (كه از طرف دانشجو هيچ گاه ارايه نمي شود) در ابتداي نامه از من عذرخواهي كرد كه از ابتدا من را نشناخته و با دكتر خطاب كردن بنده از من وقتي خواستند تا در ساعات اداري ملاقاتي داشته باشند البته در دفتر من!! بعد از برطرف شدن سو تفاهم و ملاقات حضوري با رييس اين انجمن البته در دفتر انجمن نكات جالبي دستگيرم شد. كار تحقيقاتي ياد شده در حقيقت جمع آوري اطلاعات اساتيد ايراني در دانشگاه هاي كانادا و گردهم آوردن آنها در يك سايت بود كه مراحل جمع آوري از چندي پيش شروع شده و تا الان ادامه دارد. در حقيقت اين اقدامي براي نشان دادن حضور ايرانيان در رده‌هاي بالاي آكادميك و تاثير آنها بر كانادا است كه مي تواند بعد‌ها براي مقاصد گوناگوني استفاده شود. در حقيقت انباشت ثروت ايرانيان در اين كشور و داشتن رده‌هاي بالاي آكادميك هنوز نتوانسته است در مجلس كرسي را براي ايرانيان به ارمغان آورد كه در مقايسه با اجتماعات ديگر كه اين شرايط را ندارند در موضع ضعيف تري هستيم. همچنين نيما رييس انجمن در پي سوال من در مورد حاضر نبودن انجمن در Frosh Week گفت كه ما هر روزه در خيابان گلد بوديم و به سوالات مختلف جواب مي داديم و … و من هم در مورد وبلاگ كذا شرح مختصري دادم و اينكه حسابي شما را به سخره گرفتم و …هر چند كه من اطمينان دارم در آن روزي كه من نوشته بودم اثري از اين انجمن نبود. علي اي حال استفاده ي اصلي كه من از هم صحبتي با نيما بردم آشنايي با بورس‌هاي دانشگاه براي دانشجويان بين المللي و پاره‌اي قوانين و مقررات بود كه بسيار اميدوار كننده بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.