دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

افطاری

منابع غير آگاه، نيمه آگاه و تمام آگاه گفته بودند كه انجمن مسلمانان دانشگاه‌ها حتما در ماه رمضان پذيراي دانشجويان روره دار و شبه روزه دار و .. هستند. من هم براي بي نصيب نماندن از اين فرصت استراتژيك( با توجه به نزديكي خوابگاه به دانشگاه) در روز اول ماه رمضان و ساعاتي قبل از اذان براي يافتن محل افطار راهي
Student Campus Center شدم. نشانه نزديك شدن به محل مورد نظر كاملا و به طرز محسوسي احساس مي شد. مردماني با ريش هاي بلند و انبوه كه بلافاصله آدم را به ياد نيويورك مي انداختند!!(از جهت شباهت به بن لادن) خيلي جا خوردم و از ديدن اين همه قيافه‌هاي ترسناك در اولين فرصت محل مربوطه را به سمت Pitman hall ترك گفتم.
در Eyeopener خوانده بودم كه چندي قبل چندي از دانشجويان يهودي شعار هايي را بر عليه مسلمانان رايرسون نوشته بودند و خواستار مرگ تك تك آنها شده بودند. ديدن وجنات حضرات هم مزيد بر علت شد و ما تا مدتي آن اطراف آفتابي نشديم تا اينكه يك روز قضيه را به رضا گفتم و از آنجايي كه اين بشر شكمو دست من را از پشت بسته است فرداي همون روز كه البته اواسط ماه رمضان بود به من گفت كه در محل حاضر شده و به فيض رسيده است. از قيافه‌ها و جو حاكم پرسيدم كه گفت غذا را بچسب و بي خيال اين مسايل. در مقابل اين تحريك رضا تسليم شدم و فرداي همان روز به همراه دوستان رفتيم و دلي از عزا در آورديم. عجيب پشيمان بودم كه چرا زودتر اين اقدام انقلابي را نكرده بوديم. كاشف به عمل آمد كه جمعي از روزه داران عزيز ايراني هم كه البته روزه كله گنجشكي را استاد مي كنند نيز حضور سبزشان را به هم مي رسانند و حتي تا جايي پيش رفته اند كه جمعي از دختران عزيز نيز با كشيدن كلاه بر سر و نزديك كردن شكل و شمايل به حجاب اسلامي از غذايي پر گوشت و البته پر ادويه و تند بي نصيب نمي مانند. نا گفته نماند كه مراسم افظار بعد از نماز برگزار مي شد كه البته ما قسمت اول را دودر كرده و فرادا برگزار مي كرديم. روز اول كه براي ادای نماز رفتم فراغت بعد از نماز جماعت بود و جماعتی که خستگی و گشنگی فشار زیادی بر آنها آورده بود نشسته بودند و هنگامي كه مهرم را درآوردم صداهاي پچ پچي را شنيدم كه متعجبانه مي گفتند كه This guy is Iranian. گويا ايراني جماعت در اين مكان تا حالا نماز نخوانده بود!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.