دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

بخت بلند

يك روزي پيش مي آيد كه حال و حوصله هيچ كاري را نداري. نه درست مي آيد، نه مطالعت مي آيد نه هيچي! بايد بزني بيرون تا سرت هوايي بخوره! بعد از کمی متر كردن خيابان يانگ و سر زدن به چند تا كتاب فروشي و يكم مال گردي احساس بهتري پيدا مي كني! لاقل در حد وبلاگ نوشتن حوصله پيدا مي كني. اما روز ديگر پيش مي آيد كه هزار تا كار داري. درست همان موقع است كه از بخت بلندت صد نفر به شام و سينما و ناهار و عصرانه و .. دعوت مي كنند! اونوقته كه مجبوري بعد از چند بار لعنت فرستادن به شانست، همه را بي خيال شي و مثل يك پسر خوب و مودب بشيني سر زندگيت!!

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

پاتیناژ

خيابان شرقي غربي گلد(Gould) را مي توان يكي از اصلي ترين خيابان هاي دانشگاه محسوب كرد. اين خيابان از تقاطع خيابان Mutual – كه يك در خوابگاه ما در آن قرار گرفته- آغاز و پس از تقاطع با خيابان شمالي جنوبي چرچ(Church) تا خيابان معروف يانگ ادامه مي يابد. درست در تقاطع خيابان چرچ و در ضلع شرقي و جنوبي چهار راه دانشكده مهتدسي و علوم كامپيوتر واقع شده و پس از آن ساختمان هاي دانشگاه در طرفين قرار مي گيرند. بين خيابان هاي يانگ و چرچ، خيابانكي( توهين به آقا جواد خياباني كه البته تازه هم وبلاگ راه انداخته اند نباشد) به نام ويكتوريا، گلد را به خيابان داندس(Dundas) متصل مي كند. درست نبش خيابان ويكتوريا كتاب فروشي دانشگاه قرار دارد كه لوازم التحرير، كتاب، لباس، فنجان، لپ تاپ، نرم افزار و … را با قيمت چند برابر به دانشجويان پولدار و راحت طلب عرضه مي كند در سمت ديگر زمين يخ زده و آماده پاتيناژ دانشگاه قرار دارد كه پذيراي دانشجويان و هر قشر ديگري است كه براي مدتي صاحب يك جفت كفش اسكی است. تمام صغري كبري هاي ذكر شده هم براي داشتن نمايي كلي از محل اين زمين است كه مساحتي حدود 400 يا 500 متر دارد. اولين باري كه توجهم جلب شد دانشجوياني بودند كه با كفش هاي عاديشان دروازه درست كرده بودند و مشغول بازي هاكي بودند. دست مثل سيستمي كه در ايران در بعضي از جاهاي تهران براي فوتبال استفاده مي شود. با اين تفاوت كه از ملزومات اين بازي سرد بودن زياد هواست! امروز هم صحنه جالب تري ديدم كه نوشتن اين پست را برايم تحريك آميز تر كرد. شخص معلولي يا يكي از چهارچرخه هاي كوچك باتري كه دولت انتاريو به معلولين و ناتوانان مي دهد مشغول اسكي كردن بود. ابتدا كمي شتاب را زياد مي كرد و پس از مدتي فرمان را مي چرخاند و به دليل كم بودن اصطكاك وسيله نقليه مذكور قدري داوطلبانه تر به چرخيدن ادامه مي داد. گويا من تازه رسيده بودم چون شخص مذكور حركات را خيلي محتاطانه شروع كرد و پس از مدتي با جسارت بيشتري فرمان را مي چرخاند تا چرخش طولاني تري تا تجربه كند. در City Hall هم زمين يزرگي براي پاتيناژ توسط دولت انتاريو تعبيه شده ولي هنوز سعادت بهره برداري از آنها را نداشته ايم. تا جايي كه دوستان به ما گفته اند تجربه اول با مقادير زيادي درد در ناحيه پشت همراه است. علي اي حال ضرر احتمالي، عقلا دفعش را به خاطر درد احتمالي، واجب نمي كند!!( از سري جمله هاي قصار)

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

راه های زیززمینی

یكي از ويژگي هاي جالب و دوست داشتني تورنتو – صد البته براي من – راههاي زيرزمينيdown town است. قسمت عمده اي از down town كه شامل ايستگاه هاي مترو هم هستند توسط اين راه ها به هم متصل هستند. فروشگاه هاي مختلف و غذاهاي آماده هم كه غوغا مي كنند! ورود و خروج هم علاوه بر مترو از داخل بعضي از Mall ها و همچنين بعضي از خيابان ها امكان پذير است. درست زماني كه روي زمين و در سرماي زير صفر تعداد كمي از ابناي بشر در حال رفت و آمد هستند و فقط ماشين ها با آسودگي خيال طي طريق مي كنند، سيل جمعيت در زير زمين در رفت و آمد و جنب و جوشند. درست مثل كلني مورچه ها! رستوران ها از مشتري و پر و خالي مي شوند و فروشگاه ها هم پذيراي مشتري ها هستند. در نزديكي ساختمان هاي مهم و شركت هاي بزرگ، معماري داخلي بر حسب معماري ساختمان شركت تغيير مي كند و نام آن منطقه نيز اثر گرفته از همين امر است. بعضي از فروشگاه ها مثل Staples نيز از همين طريق قابل دسترسي هستند و مي توان به طبقه هاي بالاتر رفت. هر چند كه اكثر قسمت هاي down town از طريق اين مسيرها به هم متصلند ولي بنا بر آنچه كه در نقشه ها يافتيم، شهرداري اونتاريو در حال ساختن راه هاي جديد زيرزميني است تا قسمت وسيع تري را تحت پوشش اين راهها در بياورد!

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

Clubs and Pubs

در LifeSyle دانشجويان كانادايي، رفتن به Club و Pub جزو لاينفك زندگيست. بهترين زمان هم جمعه شبها و قبل از شروع شدن MidTerm ها و همينطور بعد از MidTerm و قبل Final مي باشد. البته به تناسب رشته اين زمان هم دستخوش تغييرات مي شود. به عنوان مثال سركار عليه، Emily كه در رشته سخت و نخبه پرور Dance مشغول به تحصيل هستند، قطعا Club را مكان مناسبي براي تمرين و مرور درس هاي خوانده شده مي داند و يا خيل عظيم دانشجويان Radio & Tv كه نيكولاس نمونه آماري خوبي از جامعه آنهاست، با توجه به نداشتن امتحان و صرفا پروژه هاي متعددي كه بايد تا آخر ترم آنها را انجام دهند، هميشه براي اين امور وقت كافي و وافي دارند. ورودي اين اماكن هم در صورت مجاني نبودن حداكثر حوالي 10 دلار است. اما پول زيادي صرف خريد الكل جات مي شود كه كسب و كار كلاب داران و پاب داران را رونق ويژه اي داده است. اين كسب و كارها حساب ويژه اي بر روي دانشجويان باز مي كنند و با توزيع بروشور و اقسام ديگر تبليغات سعي در رونق بخشيدن هر چه بيشتر به كسب و كار خود دارند. رقصيدن، بيليارد بازي كردن، چانه زني با ضعيفه ها و از همه مهمتر ميگساري تا سر حد مست شدن از جمله كارهايي است كه دانشجويان در اين اماكن بر آنها همت مي گمارند. خوابيدن تا ظهر روز بعد، كار نكردن مغز تا انتهاي شنبه شب، بي حالي و متوسل شدن به تخت خواب هم از عوارض اين تفريح نا سالم است. توصيه هاي زيادي از جانب دوستان شده بود كه حد اقل براي يك بار جهت آشنا شدن با اين LifeStyle سري به كلاب زده و به جاي رقصيدن و نوشيدن كشف رازي تنها با خوردن اب پرتقال و مشاهده ديدني ها بپردازم كه البته علي رغم دعوت هاي متعدد از جانب دوستان ايراني و خارجي، از رفتن امتناع كرده و البته همينطور كه از اين پست بر مي آيد چندان هم در مورد اين مسايل كم اطلاع نيستم و سعي مي كنم بر روي موارد مهمتري متمركز باشم.

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

وبلاگ ها

يكي از نكاتي كه عنوان كردنش شايد خالي از لطف نباشد بحث وبلاگ هاي خواندني خارج از كشور هستند. نكته اشتراك اكثر اين وبلاگ ها هم نوشته شدن آنها توسط دانشجويان فوق ليسانس و دكتر است كه اكثرا هم در رشته هاي فني مشغول به تحصيلات هستند. صد البته وبلاگ هاي خواندني ديگري نيز هستند كه توسط غير دانشجويان نوشته مي شود ولي مذاق بلاگي بنده با تعداد كمي از اين دسته همخواني دارد. قبل از عزيمتم به تورنتو براي آشنايي با فرهنگ و آداب و رسوم كانادايي، مقادير زيادي وبلاگ هاي ايرانيان كانادايي و به خصوص تورنتويي را از لحاظ گذراندم و آنچه خواندني و جالب يافتم در وبلاگ هاي دانشجويي بود. شايد چون كه قرار بود شرايط مشابهي را تجربه كنم. در هر صورت لينك هاي سمت چپ قسمتي از وبلاگ هاي مورد علاقه من هستند. اشتراك وبلاگ هاي بسيار خواندني هم دير به دير آپديت شدن آنها است. مسلما همين دير آپديت شدن تاثير به سزايي در خواندني كردن آنها دارد. فشرده بودن مشاهدات و وقايع و اولويت دادن به مطالب جالب و خواندني همگي از فاكتورهاي تاثير گذارند. البته اطلاعات دقيق، آكادميك و كامل را با آناليز علمي مي توان از خانم شاخساري در وبلاگ فرنگوپوليس جويا شد كه كاملا در اين حيطه مسلط و صاحب نظر هستند.

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

اطلاع رساني

اين هفته Study Week هست و تا جايي كه من مطلع شدم بر اساس سياست هاي دانشگاه هاي مختلف مي تواند متفاوت باشد و هفته به خصوصي براي همه دانشگاه ها نيست. نكته قابل توجه اين كه تمام تكاليف و امتحانات خف و نيمه خف برگزار شده اند و فقط يك امتحان در جمعه هفته بعد انتظارمان را مي كشد. اينم از برنامه ريزي هسته اي(به قول نيك آهنگ) دپارتمان ما. هر چند كه من براي خودم كلي كار تراشيده ام و مشغول هستم… مي خواستم مقاديري در مورد Cuddling Party بنويسم كه به علت نبود وقت فعلا از كنارش رد مي شوم. تا فرصتي بهتر.

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

بی ادبی جات

در طبقه 6 كه مخصوص مطالعه با رعايت سكوت كامل است، لابه لاي دستورهاي بي پايان يونيكس و لينوكس دست و پا مي زدم و هر از گاهي اسكريپتي اجرا مي كرديم كه shell يك نفر را با فرستادن پيغام هاي متوالي از سرورها قطع مي كرد. البته قربانيان همه آشنا بودند و قبل از عمليات از ماجرا خبردار. به دوست گرام پس از بازگشت از دستشويي و با صدايي نسبتا آرام و صرفا براي گله از خستگي پيش آمده گفتم كه: من حسابي گو…ام. بدين معني كه مخ ديگر جواب نمي دهد. چشمتان روز بد نبيند، صداي بد نشنود و هيچ گاه بوي يد استشمام نكند. يكي از ايرانيان عزيز كه در فاصله ي كوتاهي از ما نشسته بود، در حالي كه جمله من هنوز به طور كامل منعقد نشده بود، چنان آسانسوري براي بادگلوي خودش گذاشت كه نزديك بود از شدت خنده از روي صندلي به زمين منتقل شوم. هنوز نمي دانم كه آيا منظور حرف من را نگرفته بود يا دنبال بهانه اي براي خلاص شدن از شر دردمعده بود. هر چه كه بود تا 15 دقيقه بعد از عمليات اصلي هنوز تركش هايي به گوش مي رسيد و دانشجويان ديگري هم كه مشغول مطالعه بودند، بدون حتي يك لحظه وقفه همچنان مشغول كار خود بودند.

ديگر اينكه سعي مي كنم آخر هفته ها حتما سري به gym بزنم تا با روحيه بالاتر و بازدهي بيشتر درس ها را پيگيري كنم. البته پاي ثابت هم رضاست. دفعه آخر كه براي گرفتن راكت و توپ به دفتر gym رفته بودم به مسئول مربوطه گفتم كه راكت پينگ پونگ مي خواهم و بعد از گرفتن راكتها و نديدن توپ گفتم كه What about the ball? Can I have one? مسئول محترم كه آقاي جواني هم بود چنان پوزخندي زد كه تا آخر ماجرا را خواندم. توپ را گرفتم و سريع دور شدم و هيچ گاه يادم نخواهد رفت كه براي گرفتن توپ حتما نوعش را قيد كنم و گرنه حتما با چيز ديگري اشتباه گرفته خواهد شد.

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

ولنتاين

ولنتاين را بهانه اي كردم تا فارغ از همه مشغوليتهاي اين روزها چند خطي بتايپم كه اين مثنوي چند وقتي است كه تاخير افتاده است. صبح امروز هنگامي كه منتظر الآسانسور، تلوزيزون هال را ديد مي زدم متوجه شدم پاكتهاي كوچكي كه از چند هفته قبل بر روي ديوار براي ولنتاين نصب شده اند تغيير سايز داده اند. اين پاكتها به تعداد افراد و با اسم آنها بر روي ديوار آماده دريافت نامه هاي عاشقانه و كارت هاي تبريك در تمام طول شبانه روز است. هنوز از تعداد كارت هايي كه در پاكت خودم پيدا كرده ام متعجبم. در اين مدتي كه خوابگاه بوده ام به دلايلي كه اظهر من الشمس است خيلي با جمع نبوده ام ولي تقربيا با همگي خوش و بشي مي كردم و جوياي احوال بودم. با اين جال انتظار اين تعداد نامه را نداشتم. نامه هاي رسيده از عاشقانه تا مسخره همگي را از لحاظ گذراندم و پس از خوردن يك عدد شكلات Kiss متوجه پوشالي(شقايق) شدم كه براي تاكيد بر سكس ايمن در پاكتم گذاشته بودند. چند وقت يك بار به بهانه هاي گوناگون از اين پوشال ها بين جماعت توزيع مي كنند و البته در صورت Bankrupt شدن مي توانم با پوشال هاي جمع آوري شده از ابتداي سال كسب و كاري راه بيندازم و از محل درآمد حاصل از فروش پوشالها کسری بودجه ی احتمالی را جبران کنم…