دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

اخباری از خوابگاه و حواشی

در تعطيلات همين هفته اي كه گذشت اتفاقي افتاد كه فرصت طلبي جماعتي را در اين خوابگاه بر ما آشكار كرد. دوشنبه شب كه براي گرفتن كتاب Calc تنها ايراني طبقه خودمان رفته بودم، به اصرار او عكسهايي را كه Taylor -يكي از بچه هاي طبقه 14- گرفته بود را از لحاظ مبارک گذراندم. از تعجب مبهوت ماندم. چون جوانان فعال پس از سوخت گيري و رها شدن از قيد و بندهاي دنياي مادي، توسط فرصت طلب مذكور دچار تماس هايي شده بودند كه عكس آنها گرفته شد و فرداي آن روز دختران لمس شده چنان از ديدن عكس ها بر آشفته شدند كه در كمتر از نيم ساعت نه خبري از عكس ها بود و نه Taylor …. رضا براي من توضيح داد كه اين عكس ها فقط براي نيم ساعت بر روي اينترنت موجود بودند و من سر فرصت همه را كپي كردم. نكته اي كه گفتن آن خالي از لطف نيست، بحث كتاب هاي درسي است. حقيقتش اين است كه اين Copy Right چنان ما را مورد عنايت قرار داده است كه قسمت عمده اي از وقت من در اين هفته براي خريد و Download كتاب گذاشته شده است و كماكان ادامه دارد. ناشران عزيز با همكاري دانشگاه ها، هر ساله همت خاصي براي دادن ويرايش جديد كتاب ها مي گمارند تا دانشجويان بخت برگشته را مجبور به خريد كتاب بكنند و علاوه بر بهره مند كردن دانشگاه از اين سود سرشار خود نيز منفعتي عظيم را به جيب زده و به ته ريش و يا كف ريش دانشجويان بخندد.( ريش هاي دانشجويان ريش تراشيده -كه كم هم نيستند- را مي توان در كف ريش يافت!) در قسمت كتاب هاي دست دوم دانشگاه كتابها به يك سوم قيمت از دانشجويان خريداري مي شود و به دو برابر قيمت خريداري شده به دانشجويان ديگر فروخته مي شود. بهترين كار در اين مواقع خريد مستقيم از دانشجويان سال بالايي است كه مي توان قيمت تمام شده را در اين حالت ميانگين دو قيمت بالا ذكر كرد.(ريسك اين كار براي دانشجوي فروشنده زياد است چون كه امكان نفروختن كتاب زياد است و همچنين فروختن كتاب به دانشگاه به قيمت ذكر شده بسيار ساده و سريع است) منابع هم از كتاب هایي انتخاب مي شود كه احدي نتواند آنها را در اينترنت پيدا كند.( هر چند كه من 3 جلد را با مشقت پيدا كردم)امروز بالاخره موفق شدم پس از سوزاندن دو عدد سي دي از اين مكزيكي بد شانس – كه البته هر كاري كردم پولش را نگرفت- اين فايل هاي كذايي Maple و calc solution manual را هر طوري كه شده به اين مادر مرده بدم. اين بنده خدا گويا 28 سالشه و بنده خدا كلا رياضيات را فراموش كرده و با معادلات ساده هم مشكل داره ولي جدا قيافش 24 نشون مي ده. الحق و الانصاف كه خوردن و خوابيدن آدم را جوان و البته كمي تا نيمه ابري خرفت نگه مي داره!! امروز دانشجويان بين المللي مهمان دانشگاه بودند در ضيافت پيتزا يا همان Pizza Party. ساعت 12:25 كه ينده در محل حاضر شدم، دانشجويان محترم خوشبختانه جعبه هاي پيتزا را نخورده بودند تا امثال من متوجه سرو قضيه باشند. از مسيول مربوطه سوال كردم كه دوباره پيتزا كي سرو مي شود كه گفت 1 و من هم از فرصت استفاده كردم و در Used Book store كتابي را كه هفته پيش دور از چشم دوستان عزيز در گوشه اي مخوف پنهان كرده بودم را به قيمتي در حدود يك سوم خريدم تا صحنه تراژديك جعبه هاي خالي پيتزا را براي لحظاتي فراموش كنم. نكته جالبي كه در اين پارتي بود حضور Peer Supporter ايراني بود كه در اداي كلمات فارسي به خصوص آن دسته كه با “ر” شروع مي شوند مشكلات عديده داشت كه كاشف به عمل آمد خانم 3 سال است كه اينجا تشريف دارند ولي گويا قضيه را خيلي جدي گرفتند. اين خانم ليستي در اختيار داشت كه اسامي همه دانشجويان بين المللي تاره وارد در آن بود و از بين بيست و خورده اي ايراني كه شناسايي شدند تنها دو نفر حضور سبزشان را آورده بودند. گويا ايرانيان عزيز كارهاي مهم تري از آشنايي با مسئولان Office of International Affairs داشتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.