دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

دختران انتظار

ساعت شش بعد از ظهر سراسیمه از کار به سمت خانه می دوم. رضا کلیدش را تحویل نگرفته بود و ترسیدم که پشت در مانده باشد. گویا زودتر رسیده بود و کلیدها را از Student Housing Office تحویل گرفته بود. مشغول خر زدن از نوع spanish بود. حال و احوالی کردیم و کاشف به عمل آمد که کشو و طبقه های یخچال را در آشپزخانه Pitman جا گذاشته ایم. امروز کلیدهای خوابگاه را بعد از تمیز کردن و مرتب کردن تحویل داده بودم و Pitman را با همه خاطراتش ترک کرده بودم. رجعتی کردیم اجباری و بعد از پانزده دقیقه معطلی برای پیدا کردن اسممان در لیستی بی پایان, بالاخره سرکار علیه رضایت دادند و کلید را برداشته و به معیت بنده به آشپزخانه برگشتند. وسایل را برداشتیم و راهی O’Keefe شدیم. در حال عبور از محوطه Pitman چشمانمان به جمال 4 دختر جوان افتاد که بر روی یکی از نیمکتها کنار هم نشسته بودند و یکی از آنها به محض دیدن من پیراهنش را بالا زد و نیم تنه فوقانی اش را به سمت عقب خم کرد. درحالی که دوستانش منتظر عکس العمل من بودند,سرم را به سمت دیگر چرخاندم و راهم را ادامه دادم. بعد از چند لحظه سرم را رو به جلو برگرداندم و بلافاصله زیر چشمی جماعت را که در سمت چپم بودنداز لحاظ گذراندم. گویا داشتند به دوستشان که کلی ضایع شده بود دلداری می دادند و یکی دیگر هم می خندید. بسیار موجبات سوزش است مایه گذاشتن از همه چیز و به چنگ آوردن هیچ. علل این عمل دخترک هنوز در دست بررسی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.