دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

قلیان

روزهاي اول ترم يكي دوباري رضا بند و بساط قليان را علم كرد و در هواي سرد و بيرون از خوابگاه بناي قليان كشيدن را گذاشتيم كه بسيار نستالژيك بود و ياد خاطرات شمال و جوجه كباب و دريا و … افتاديم. قليان متعلق به برادر انقلابيمان جيسون است كه در كنار ماري جوانا و سيگار و الباقي دخانيات استعمالي، گاه گاهي از سر تفقد چاق مي كند و دوستان را به فيض مي رساند. رضا هم هر بار مقاديري ذغال مي خرد و تنباكو و قليان را هم Jason تقبل مي كند. في الواقع براي دكمه اش هر دفعه پيراهني مي دوزد. هر مرتبه اي هم كه ما مشغول كشيدن بوديم عكس العمل هاي جالبي مي ديديم. اين جماعت كانادايي دور ما جمع مي شدند و هر كدام با طرح يك سري سوالات زمينه را براي تست كردن قليان يا به قول خودشان (شیشا) Shisha آماده مي كردند. نگاهشان هم به قليان به دليل ناشناخته و تازه بودن آن بسيار نگاه عجيبي است. درست نمي دانند كه آيا از سنخ سيگار است يا ماري جوانا و امثالهم. همگي هم بالاتفاق پس از يك پك بسيار ابراز خشنودي مي كردند از اينكه دود آن به بد طعمي سيگار نيست و همچنين اثرات جانبي مواد مخدر را ندارد. بلافاصله پس از آگاهي به همه اين حواس شلنگ مربوطه را از دستشان مي گرفتم تا پاياني داده باشم بر اين كشف و شهود. خداوند بر توفيقات Jason بيفزايد كه اينگونه دل مسلمين را شاد مي كند و حالات نوستالژيك را زنده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.