دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

زور نوشت

اين پست را به اصرار دوستان مي نويسم پس دنبال نظم و سر و ته نباشيد. صرفا افكار و وقايع پراكنده هستند.

به خوبي به خاطر مي آورم كه 5 ماه و يك هفته پيش كه وارد تورنتو شدم دوستان بسيار توصيه مي كردند كه در حراجي ها به فكر خريدن لباس گرم باش و سر و صورت را بايد بپوشاني كه سرماي اينجا كشنده است و حتما بايد در هواي سرد قهوه يا سوپ گرم بخوري تا ريه هايت يخ نزنند و … اكتبر را آغاز سرما مي دانستند و نوامبر و دسامبر را سرد و طولاني و افسرده توصيف مي كردند. از افسردگي به خاطر برف و سرما هشدار مي دادند و توصيه به پياده روي در هواي برفي و سرد مي كردند. به ياري اثر گلخانه اي و گرم شدن كره زمين و مسايل ديگر تا امروز سرماي شديدي را كه ته دلمان را هزاران بار خالي كرده بود، شاهد نبوده ايم و حتي بسياري از دوستان كانادايي اندر احوالات اين زمستان بي رمق و ديدن چمن در جلوي خوابگاه در شگفتند. نه تنها از برف خبري نيست بلكه آفتاب عالمتاب هم صبح به صبح، حوالي ساعت 8 از پنجره اتاق كوچكم وارد مي شود و گرماي لذت بخشش را نوازشگرانه به صورتم هديه مي كند.( چه قدر شاعرانه بود)

هنوز چشم بر هم نگذاشته ايم كه امتحانات ميان ترم شروع شده اند و تكاليف هم منتظر دستان ياري گر ما هستند. اميد وار هستم كه بالاخره هفته بعد به ياري خدا اين تحقيقاتم با اساتيد (استاد فيزيك و رييس محترم دپارتمان) شروع شود و از اين همه ايميل زدن و دوندگي خلاص شوم. اين دولت انتاريو قوانين سفت و سختي براي تامين بودجه اين تحقيقات دارد و تمامي دپارتمان ها بايد بودجه تحقيقات براي دانشجويان بين المللي را از منبعي مستقل تامين كنند فلذا دست به هر كاري كه مي زنيم دچار دردسرهاي براي استاد مربوطه مي شود و براي همين اساتيد با حساب و كتاب بيشتري به من و تحقيقاتشان نگاه مي كنند… نكته اي ديگري كه براي رفع شبهه آوردنش الزامي است، بحث نژاد پرستي بنده نسبت به دوستان چيني است. من از همين تريبون غير رسمي براي دوستاني كه اتهامات فوق را نسبت به بنده روا داشته اند اعلام مي كنم كه به هيچ وجه نسبت به هيچ گروه يا نژادي احساس برتري نمي كنم ولي عدم توانايي بعضي از اين دسته از عزيزان در انتقال مطلب به علت عدم تسلط كافي بر زبان انگليسي به خصوص اگر استاد باشند، جدا جاي انتقاد دارد. به خصوص اگر رييس دپارتمان كنجكاوانه خواهان دانستن چگونگي روش تدريس ايشان و نظر دانشجويان نسبت به استاد مربوطه باشد. ديگر اينكه هفته گذشته انجمن ايرانيان دانشگاه مراسمي را در North York Civic Centre برپا كرده بود كه نمايندگاني از دانشگاه هاي انتاريو پاسخگوي دانش آموزاني بودند كه خواهان ورود به دانشگاه هستند و در قسمت بعدي مراسم هم3 نفر از اساتيد دانشگاه و دو نفر از فارغ التحصيلان دكترا راجع به خودشان و سختي ها و فراز و نشيب هاي زندگي شخصي و آكادميك سخناني را ايراد كردند كه البته از همه شاخص تر پرهام اعرابي استاد جوان و 29 ساله دانشگاه تورنتو بود كه سخنراني كوتاه، پر انرژي و جالبي داشت و رييس محترم انجمن ايرانيان هم از سايت http://www.iranianprofessors.com پرده برداري كردند و از 7 نفر از 8 نفري كه در اين پروژه همكاري كرده بودند تجليل شد كه البته نفر هشتم كه بنده باشم با چشمان گرد نظاره گر ماجرا بودم. پايگاه داده سايت با وجود ادعاي داشتن 250 entry هنوز ناقص است و در پست هاي قبلي به اهداف و كاركرد اين سايت اشاراتي كرده بودم. امروز براي پنجمين بار براي تنظيم دسته عينكم كه حسابي باعث درد و نهايتا سردرد در قسمت چپ سرم مي شود به عينك فروشي حكيم رفتم كه خانم مربوطه حسابي ما را دست انداختند و با شوخي و جدي گفتند كه پسر جان اين بار آخره كه اين طرفا پيدات مي شه و پس از كلي ور رفتن با عينك و گوش دادن به غرغر هاي من از اينكه دسته چپ را كمي گشادتر بفرماييد و خرده فرمايشات ديگر پيشنهاد دادند كه شما به جاي عينك از لنز استفاده بفرماييد كه در جوابش مي خواستم از ناتواني اش در تنظيم دسته عينك انتقاد كنم و پيشنهادش را ناشي از اين ناتواني جلوه دهم كه فقط به يك تشكر اكتفا كردم..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.