دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

نخستین روز

امروز روز اول بود( عجب آغاز صریحی). اينطور كه بوش مي آيد در روزهاي آينده فرصت چنداني براي نوشتن نخواهد بود چون حسابي مشغول درس خواهیم بود. پس سعي مي كنم امروز تلافي كنم و حسابي روده درازي كنم . كلاس اول من با عنوان جغرافياي دهكده جهاني كه از سري واحدهاي Liberal است(قابل توجه ابوي گرام) ساعت يك بود لذا ساعت 11 Pitman Hall (خوبگاه بنده)را به مقصد ILLC (یکی دیگر از خوابگاه ها که رستوران شیک و زیبایی دارد)براي صرف غذا ترك كرديم و خوشبختانه در برنامه غذايي هميشه جايگاهي براي ما گياه خواران وجود داره! در خيابان گلد كه خيابان اصلي دانشگاه است چه ها كه نديديم!! موسيقي بلند با DJ مربوطه كه حسابي جوانان انقلابي را به حركات موزون و غير موزون واداشته بود. بيل گيتسم بر و بچز را با Xbox 360 فرستاده بود تبليغ و من به شخصه دلي از عزا در آوردم. يك مجري هم آورده بودند كه بين دانشجويان در حال گذر مي رفت و با اون MIC بي سيم با همه حال و احوالي مي كرد و اگر طرف اهل بازي و اين حرفا بود ازش يك سوال مي كرد و يك كلاه جايزه مي داد! ZPS مجري مربوطه حيرت آور بود(در استاندارد ISO، ZPS=Zer Per Second.) صداي بلندش هم با بلندگوهاي اطراف غرفه بلندتر می شد و هي ماشين من مي خورد به در و ديوار!!! روز اول Orientation كه 29 اوت بود من 2 نفر را ديدم كه عضو انجمن دانشجويان ايراني دانشگاه بودند و گفته بودند كه ما غرفه داريم و هر سوالي داشتيد از ما بپرسيد و قس علي هذا..من هم همون لحظه نامردي نكردم و پرسيدم كه Office of International Affairs كجاست كه گفت من راجع به دانشجوهاي بين المللي هيچ نمي دانم!! نشون به او نشون كه من تا امروز هر چي گشتم غرفه اي از اين آقايان نديدم كه نديدم. الحمد الله دانشجوي ايراني هم كم نبود و هر از گاهي چشممون به قيافه هاي بزك كرده اي مي افتاد كه فقط از نزديك مي فهميدي اين جماعت ايرانيند!!! از همه ي اين موارد جالب تر رژه كارگران در خيابان يانگ بود كه با لباس و كلاه يك دست بود و جماعتي ديگر كه شامل نسوان هم مي شد لخت البته با ستر عورتين و رنگ يك دست بنفش وارد رژه شده بودند!! كلاس اول در كمال آرامش و بي حالي دانشجويان محترم شروع شد. كليات درس راجع به جهاني سازي با رويكرد اقتصادي است كه با معرفي سيستم اقتصاد جهاني و … شروع می شود و به قول استاد محترم مي خواهد در ذهن ما سوالات جدي نسبت به اين مقوله ايجاد كنه و در نهايت نتيجه گيري كند كه ايا اين سيستم پايدار هست يا نه! به عقيده من كه جذاب خواهد بود. بعد از اين كلاس هم فيزيك داشتيم كه خدا را شكر همه computer science بودند و استاد توضيحات كلي راجع به كتاب و مقررات و از اين قسم حرفا دادن. نكته جالب اين بود كه استاد پير ما كه انگليسي را دست و پا شكسته صحبت مي كرد رويكرد ويژه اي به حل مسايل با نرم افزار Maple دارند و به دانشجويان گفتند كه حتما اين نرم افزار را به قيمت 55$ بخرند و از تخفيف ويژه دانشجويي استفاده كنند. به اينجا كه رسيد من يك پوزخندي زدم و بغل دستيم گفت كهWhat’s up? منم گفتم كه اخه ما تو كشور عزيزمون ريالي براي نرم افزار پول نمي ديم و اونم دراومد گفت كه اه ما هم همين طور!! گفتم تو ديگه مال كجايي گفت مكزيك! سريع دستشو گرفتم يك موقع با هفت تير استاد محترم را نزنه. با اين متن عريض و طويلي كه نوشتم حالا حالا ها ديگه آفتابي نمي شم!!

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

ورود بی سر و صدا

ما هم بالاخره تصميم گرفتيم وارد جرگه وبلاگ نويسان شويم. دليلش هم خيلي ساده است. چون من اينجا آب كه مي خورم بايد براي همه تعريف كنم پس چه بهتر كه يك بار بنويسم و خيال خودم و همه را راحت كنم. امروز في الواقع روز قبل از باز شدن دانشگاه هاست و روز كارگر يا به قولي Labor Day كه كارگران عزيز كلي زحمت كشيدند گويا تا اين تعطيلي مهم و حساس را از دولت بگيرند! امروز جهت خريد به يكي از اين مالهاي دون تون عزيمت كرديم تا بلكه از اين حراجي فيضي اندك برده باشيم ولي گويا به اين Eaton Centre نگفته بودن كه امروز بايد حراج باشه. لذا ما هم دست از پا درازتر برگشتيم. تنها سودي كه از اين گشت و گذار عايد ما شد Kit Kat بود كه جهت تبليغ در تقاطع يانگ و داندس و در ورودي مال فوق الذكر بين ملت عزيز هميشه در صحنه و خالق صحنه، اعم از مستهجن و غيره توزيع مي شد و ما هم بي نصيب نبوديم. ما هم خورديم و دعايي به جان اين سيستم سرمايه داري كرديم كه ما را از يك اسنك خوب بي بهره نگذاشت.